جدول جو
جدول جو

معنی گشن یزداد - جستجوی لغت در جدول جو

گشن یزداد(گُ یَ)
پسر شهرین از نجبای دوره ساسانیان: بعد از مرگ شهرین که از دودمان مهران بود برادرش کس فرستاد و پسر شهرین گشن یزداد (قدیس سابها) را طلب کرد تا مراسم قربانی و غذای مقدس را که حسب المعمول بایستی رئیس خانواده در ملک خانواده انجام دهد بجای آورد، اما دین گشن یزداد دین عیسی گرفته بود، چون عمش که قیم او بود از این نکته استحضار یافت، خود را قانوناً مالک اموال خانواده شناخت و چنان افتاد که عم گشن یزداد پس از چند روز وفات یافت و گشن یزداد اموال خویش را متصرف شده در میان فقرا تقسیم نمود. (ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 341)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ یَ)
ابوعبدالله محمد بن یزداد بن سوید. از نام پدر او آشکار است که او ایرانی بوده است. ابن یزداد وزیر مأمون خلیفه، مترسل و شاعری بلیغ است و از کتب او کتاب رسائل و کتاب دیوان شعر اوست. (از ابن الندیم). و او را پسری است به نام عبدالله. رجوع به عبدالله بن محمد بن یزداد بن سوید شود
لغت نامه دهخدا